هر فکری نوعی ماده شیمیایی آزاد می کند. هنگامی که افکار مثبت ایجاد می شوند، زمانی که احساس شادی می کنید یا خوش بین هستید، کورتیزول کاهش می یابد و مغز سروتونین تولید می کند و احساس خوبی ایجاد می کند. هنگامی که سطح سروتونین طبیعی است، فرد احساس شادی، آرامش، اضطراب کمتر، تمرکز بیشتر و ثبات عاطفی بیشتری می کند دوپامین همچنین یک انتقال دهنده عصبی است که به کنترل سیستم پاداش و مرکز لذت مغز کمک می کند.
دانیل گولمن نویسنده کتاب «تمرکز: محرک پنهان تعالی» بیان میکند که مغز فعالیتهای پیشپیشانی و مثبتاندیشی را افزایش داده و در نتیجه عملکردهای ذهنی مانند تفکر خلاق، انعطافپذیری شناختی و حتی پردازش سریعتر را افزایش میدهد. احساسات مثبت در واقع دامنه توجه ما را افزایش می دهد و همچنین درک ما را تغییر می دهد و به جای «من» روی «ما» تمرکز می کنیم
با نگاهی به قشر جلوی مغز، هنگامی که افکار شاد رخ می دهند، رشد مغز از طریق تقویت و تولید سیناپس های جدید وجود دارد. قشر جلوی مغز جایی است که تمام عملکردهای ذهن/مغز به هم متصل می شوند و سپس به قسمت های مختلف مغز توزیع می شوند یا به سایر قسمت های بدن منتقل می شوند. قشر جلوی مغز ایستگاه سوئیچینگ است که سیگنالهای نورونها را تنظیم میکند و همچنین به شما اجازه میدهد تا در مورد آنچه در آن زمان انجام میدهید فکر کنید.
درباره زمانی که ما مضطرب، تحت استرس یا عصبانی هستیم چه اتفاقی می افتد صحبت کردیم. مغز در واقع انرژی متابولیک گرانبها را از قشر جلوی مغز می گیرد. با این افکار منفی، مغز نمی تواند با ظرفیت بالا یا حتی معمولی کار کند. وقتی استرس دارید یا می ترسید، دریافت و پردازش مطالب جدید دشوار است، اما به تنهایی خلاقانه فکر کنید مطالعات تصویربرداری مغزی توموگرافی کامپیوتری با گسیل تک فوتون ( SPECT ) نشان داده است که افکار منفی همچنین فعالیت در مخچه را کاهش می دهد که هماهنگی، تعادل، روابط کاری با دیگران و همچنین سرعت فکر را کنترل می کند
محققان معتقد هستند که درد اجتماعی به گونهای به مغز منتقل میشود که درد فیزیکی وجود ندارد، از این رو میتوانیم آن را بارها و بارها در ذهن خود زندگی کنیم او توضیح میدهد که لحن احساسی رئیسی که به کارمند انتقاد میکند، تأثیر بیشتری نسبت به خود اظهارات واقعی بر فرد خواهد داشت. به همین ترتیب، لحن عاطفی معلمی که به دانشآموز بازخورد میدهد، تأثیر بیشتری نسبت به خود بازخورد واقعی خواهد داشت.
لوب فرونتال، به ویژه قشر جلوی مغز، میزان توجه به چیزی را بر اساس اهمیت آن و احساس شما نسبت به آن تعیین می کند. هرچه بیشتر بر منفیگرایی تمرکز کنید، سیناپسها و نورونهای بیشتری در مغز ایجاد میشود که از فرآیند تفکر منفی شما حمایت میکند. افکار منفی توانایی مغز را برای عملکرد کند می کند و در واقع مانع شناخت می شود .
ما انسانها از لحظهای که بیدار میشیم تا کلا زمانهایی که بیداریم مدام در حال فکر کردن یا فکر به گذشته یا فکر به آینده یا حالا هر چیز دیگهای هر اندیشهای که میاد توی ذهن شما در واقع یک فعالیت الکتریکی مغز انجام میده و تا اندیشهی بعدی یک حد فاصلهای وجود داره که هر چقدر که این حد فاصل کمتر باشه شما مشغلهی بیشتری دارید شما احساس سردرگمی بیشتری میکنید بیشتر گیجی خسته میشی مغزتون داره فعالیت بیشتری میکنه یعنی فاصلهی بین این اندیشه تا اندیشهی بعدی خیلی کمه ببینید دو تا موج تصور کنید دو تا موج دریا دیدی یه موج میاد پشتش یه موج دیگه میاد هر کدوم از این موجها ر شما یک فکر در نظر بگیرید مثلا فکر اولی میاد بعد فکر دوم میاد هر چقدر که این فاصله کمتر باشه فاصلهی این موج تا موج بعدی در واقع شما یعنی بیشتر داریداز اون دادههای قبلی مغزتون استفاده میکنید فاصلهی بین این اندیشه تا اندیشهی بعدی نقطهای که شما به خود درونی و خود برترتون متصلی هرچقدر که بتونید این فاصله بیشتر کنید یعنی هر چقدر که بتونید صدای ذهنتون گفتگوهای درونیتون کمتر کنید بیشتر به خود درونیتون متصلید بیشتر به اون الوهیت درونتون متصلی حالا یکی از چیزایی که خیلی باعث میشه این فاصلهی بین اندیشهها کم بشه در انسان قضاوت کردن خب داوری کردن دو دوتا چارتا کردن این یک تکنیک ما این احساس میکنم عادتمون شده که روی همه چی باید برچسب بزنیم یعنی هر کوچکترین اتفاقی که برای ما میفته این خوبه این به این بد این خوبه این زیاد خوب نیست این خیلی بدهاین خیلی بده اون زیاد برچسب میزنیم در صورتی که همین داوری کردنها چه روی انسانها چه روی اتفاقات چه توی شرایط باعث میشه که فاصلهی تراکم اون اندیشهها در مغزتون بیشتر بشه یعنی شما مدام یه چیزی برای فکر کردن دارید و این باعث میشه که مدت ارتباط شما با خود درونیتون کم بشه قضاوت بذارید کنار .!!!
نظر شما درباره این مطلب
نظرات کاربران ( 0 دیدگاه )
پادکست های مشابه
خانه
کلوپ اَبَراِنسان ها
دوره های پیشرفته
فروشگاه
Label
بزن بریم !