تعداد جلسات : 7
تاریخ بهروزرسانی: 1404/07/30
مخاطب : تمام کسانی که به دنبال یادگیری اصولی مدیتیشن و مراقبه به زبان ساده هستند و میخواهند زندگی به سبک یک مدیتور را یاد بگیرند. باشگاه مدیتیشن به شما کمک میکند که نه تنها مراقبه و مدیتیشن اصولی را با استفاده از یک متد جدید یاد بگیرید، بلکه مدیتیشن را زندگی کنید و از آن برای رسیدن به شادی و آرامش درونی و همچنین بالا بردن فرکانس درونی خود استفاده کنید.
نحوه دسترسی به دوره خریداری شده
برای دسترسی به فیلم جلسات،در بخش منو بر روی (ورود به پنل کاربری)کلید کنید،در صورت ثبت حساب در گذشته با شماره موبایل یا رمز عبور(پیشنهاد میشود)وارد شوید،در غیر این صورت،بر روی در سایت عضو نشده ام بزنید و حساب کاربری جدید با رمزی عبوری جدید برای خود ایجاد کنید و وارد حساب خود شوید و در قسمت مشاهده دوره های من،دوره خریداری شده را مشاهده کنید.
سالها پیش، من کسی بودم که مدیتیشن را بهشدت مسخره میکردم. هر وقت صحبت از مدیتیشن میشد، یاد مرتاضهای هندی با ریشهای بلند و بدنهای نحیف میافتادم و با خودم میگفتم: «اینها چه مرگشان شده؟ چرا مثل آدم زندگی نمیکنند؟»
اما سالها گذشت و یک روز، کاملاً اتفاقی، توسط یکی از دوستانم که مدیتیشن میکرد، دوباره با این تمرین روبهرو شدم. تا آن زمان هیچکس را از نزدیک ندیده بودم که مدیتیشن کند و همین برایم جالب بود. از دوستم در مورد این تکنیک و دلیل انجامش پرسیدم. یادم هست چیزهایی که گفت، در آن لحظه تأثیر چندانی بر من نگذاشت و حتی خرافی به نظرم آمد.
چند روز بعد، بهطور اتفاقی با کتابی آشنا شدم که دربارهی جنبههای علمی و تحقیقات دانشگاهی مدیتیشن صحبت میکرد. چون رشتهی دانشگاهیام فوریتهای پزشکی بود و سالها در کادر درمان فعالیت داشتم، با اصطلاحات پزشکی آشنا بودم. به همین علت، با خواندن این کتاب واقعاً به فکر فرو رفتم. یادم هست مدت زیادی را در سکوت فقط فکر میکردم.
بعد از خواندن چند صفحه از کتاب، که نویسنده خلاصهای از تحقیقات علمی را در فصل اول آورده بود، در سکوتی عمیق فرو رفتم. اولین سؤالی که از خودم پرسیدم این بود: «حضرت محمد در غار حرا در تنهایی چه میکرد؟ چرا حضرت موسی برای ملاقات با خدا به کوه و خلوت فراخوانده شد؟ شمس و مولانا در کتابخانهی مولانا در آن چهل شبانهروز چه میکردند در سکوت؟»
تمام این سؤالها، مخصوصاً سؤال اول، ذهنم را بهشدت درگیر کرده بود. هرچه جلوتر میرفتم و از تأثیرات سکوت بر بدن، مخصوصاً مغز، آگاهتر میشدم، بیشتر شگفتزده میشدم و اشتیاقم برای ادامهی مطالعه افزایش مییافت.
مطالعه کردم، مطالعه کردم و باز هم مطالعه کردم، اما انگار جرأت انجام دادنش را نداشتم. دلیلش را هم میدانستم. چون سالها با ذهنم تصویری از آدمهای نحیف و گوشهگیر ساخته بودم که دست از دنیا کشیدهاند و فقط مدیتیشن میکنند. بنابراین ذهنم سخت میپذیرفت که این تمرین میتواند علمی و واقعی باشد.
در خانواده و جامعهای بزرگ شده بودم که هر وقت میخواستم کار متفاوتی انجام دهم، فوراً مورد نقد و ایرادگیری قرار میگرفتم. به همین خاطر، از انجام کاری که از دید بقیه عجیب بود، پرهیز میکردم.
زمان گذشت و با مطالعهی بیشتر، از تأثیرات مدیتیشن بر سلامت، روابط، اوضاع مالی، میزان آرامش، ارتعاش، فرکانس و هورمونهای بدن آگاهتر شدم. تا اینکه یک روز، تصمیم گرفتم جدی وارد عمل شوم و چند دقیقه مدیتیشن کنم.
یه گوشهی دنج پیدا کردم، وضو گرفتم و نشستم برای مدیتیشن. بعد از ده دقیقه، هیچ اتفاقی نیفتاد! یادم هست واقعاً توی ذوقم خورد. چون انتظار داشتم با ملائکه و نیروهای مقدس ارتباط برقرار کنم! اما... هیچ چیز نشد!
با خودم گفتم شاید اشتباه انجامش میدهم. دوباره مطالعه کردم و دوباره انجام دادم. این بار، به خاطر حجم زیاد افکار منفی و تلاش برای آرام کردن ذهن، اعصابم خرد شده بود! نهتنها آرام نشدم، بلکه عصبیتر و پرخاشگرتر شدم.
چند روز بعد، بعد از نماز، در همان حالت نشستم، چشمهایم را بستم و تصمیم گرفتم چند دقیقه مدیتیشن کنم. این بار حدود ۳۰ دقیقه طول کشید. وقتی چشمهایم را باز کردم، احساس عجیبی داشتم... انگار هیچ فکر منفی در ذهنم نبود. میتوانستم روی هر چیز با دقت تمرکز کنم.
در طول مدیتیشن، احساس جریان انرژی الکتریکی درون بدنم داشتم و چند دقیقه بعد، بیاختیار شروع به گریه کردم؛ گریهای از سر آرامش و رهایی. وقتی تمام شد، به دستهایم نگاه کردم و انگار برای اولینبار بود که دارم خودم را میبینم. جلوی آینه که ایستادم، عاشق خودم شده بودم. از صمیم قلب میخواستم دنیا گلستان شود.
چند ساعت بعد از آن تجربه، هنوز در همان حال بودم. وقتی از خانه بیرون رفتم، مدل راه رفتن و نگاه کردنم به دنیا فرق کرده بود. انگار پردهای از جلوی چشمم کنار رفته بود و تازه درختها، باد، حضور انسانها و نعمتهای سادهی زندگی را میدیدم. قلبم مهربانتر و پذیراتر شده بود.
بعد از آن تجربه، تحقیقاتم را گسترش دادم. چون در ایران کسی نبود که اصل و حقیقت مدیتیشن را آموزش دهد، به سراغ اساتید بزرگ شرقی رفتم. متأسفانه در کشور، بعضی مدرسان مدیتیشن، خرافات و حرفهای بیاساس زیادی میگفتند. یادم هست یکی از آنها با افتخار میگفت: «من شبها با بالهای عقاب پرواز میکنم و به مردم برکت میدهم!»
من از همان ابتدا آدمی بودم که هر چیزی را بهراحتی قبول نمیکردم. اگر با مطلبی جدید روبهرو میشدم، باید درستی آن برایم ثابت میشد تا بپذیرمش. بنابراین تصمیم گرفتم از اساتید خرافی فاصله بگیرم و از منابع اصیل شرقی و غربی یاد بگیرم.
تحقیقاتم ادامه داشت و تعداد کتابهایی که میخواندم هر ماه بیشتر میشد. دورههای آموزشی زیادی را پیدا و ترجمه کردم تا بفهمم واقعاً مدیتیشن چیست.
پیش از آشنایی با مدیتیشن، با قانون جذب و مباحث ذهن و احساس آشنا بودم، در این زمینه کتابی منتشر کرده و به صدها نفر آموزش داده بودم. حالا که با مدیتیشن آشنا میشدم، حس میکردم مکملی بینظیر برای قانون جذب یافتهام.
تحقیقات نشان میدهد مغز انسان چندین حالت فرکانسی دارد: بتا، آلفا، تتا و دلتا. با استفاده از دستگاه EEG، دانشمندان کشف کردند که تنها ۱۰ دقیقه مدیتیشن در روز میتواند مغز را از حالت بتا (هوشیاری بالا و استرس زیاد) به حالت آلفا (آرامش و تمرکز) ببرد.
در واقع، مدیتیشن یکی از معدود تکنیکهایی است که انسان میتواند برای بازگرداندن تعادل ذهن و بدنش از آن استفاده کند. بیشتر بیماریهای قلبی، گوارشی و عصبی، نتیجهی ماندن طولانی مغز در حالت بتای بالاست. اما با فقط ۱۵ دقیقه مدیتیشن روزانه، ذهن از بتا به آلفا میرود، افکار مثبتتر میشوند و قدرت جذب افزایش مییابد.
وقتی ذهن پراکنده است، نمیتوانیم خالق مؤثری باشیم. اما وقتی ذهن متمرکز میشود، قدرت جذب چند برابر میگردد. مثل نوری که وقتی با ذرهبین متمرکز شود، قدرت میسوزاندن دارد.
از آن زمان، مدیتیشن به بخشی از روتین زندگی من تبدیل شد. بعد از هر نماز، مدیتیشن میکردم و با هر بار انجامش، احساس سبکتری درونم شکل میگرفت. آرامتر، خوشخلقتر و آگاهتر میشدم. حتی اطرافیانم متوجه تغییراتم میشدند و میگفتند چقدر آرامتر شدهام.
از جایی که پیشتر قرآن و اشعار مولانا را مطالعه کرده بودم، سعی میکردم از خرافات دور بمانم و به اصل و حقیقت مدیتیشن برسم. در آن زمان، اکثر مردم وقتی نام مدیتیشن را میشنیدند، سریع یاد «چشم سوم» و «ابعاد بالاتر» میافتادند و از من میپرسیدند: «چطور چشم سومم را فعال کنم؟!»
اما من معتقد بودم هیچ رشد و کمالی در آن مسیر نیست، چون آن آموزشها رنگی از یگانگی و نیروی آفریننده نداشت. در حالیکه مطمئن بودم نیرویی که در مدیتیشن با آن روبهرو میشویم، همان نیروی واحدی است که همهی هستی از اوست:
و یکی هست و هیچ نیست جز او — وحده لا اله الا هو
از آن زمان تصمیم گرفتم مدیتیشن را همانطور که خودم یاد گرفتهام، به دیگران آموزش دهم. بازخوردهایی که از مردم گرفتم، واقعاً شگفتانگیز بود. تأثیرات عمیقی که مدیتیشن بر آرامش، روابط و احساسات آنها گذاشته بود، ایمان مرا به این مسیر بیشتر میکرد.
سالها آموزش و تجربه، من را به اینجا رساند تا باشگاه مدیتیشن را راهاندازی کنم. باشگاهی که از شما یک مدیتور حرفهای میسازد؛ مدیتوری که به دور از هرگونه خرافه، اصل و اساس مدیتیشن را یاد میگیرد، نهفقط برای انجام دادن، بلکه برای زندگی کردن آن.
باشگاه مدیتیشن مجموعهای آموزشی–مدیتیشنی است در هفت سطح مختلف. در هر سطح، شما بهعنوان یک مدیتور، مهمترین نکات مدیتیشن اصولی را میآموزید و همان جلسه، مدیتیشن عملی را هم تجربه میکنید.
متدی که در باشگاه مدیتیشن استفاده میشود، نتیجهی سالها آموزش، تحقیق و تجربهی من با هزاران جستوجوگر حقیقت است؛ متدی که صدها نتیجهی شگفتانگیز به همراه داشته.
و نکتهی مهم اینکه: با شرکت در سطح اول باشگاه، شما میتوانید کاملاً مدیتیشن را یاد بگیرید، در منزل انجام دهید و از فواید شگفتانگیز آن در زندگیتان لذت ببرید.
وقتی تصمیم گرفتم باشگاه مدیتیشن را تأسیس کنم، فقط به آموزش فکر نمیکردم. هدفم خلق یک تجربهی دگرگونکننده بود. تجربهای که به انسان کمک کند از شلوغی ذهن و اضطراب روزمره، به عمق سکوت درون خود سفر کند. سالها مطالعه، آزمون و خطا، شرکت در دورههای بینالمللی و مطالعه کتاب های استادان شرق و غرب، مرا به درکی رساند که امروز با عشق در اختیار دیگران میگذارم:
مدیتیشن نه فرار از زندگی است، نه تسلیم شدن در برابر سختیها. مدیتیشن بازگشت به مرکز وجود است؛ جایی که ذهن آرام میشود و آگاهی بیدار. همانجایی که حضرت مولانا از آن سخن میگوید:
«این عدم خود چه مبارک جایست
که مـددهای وجــود از عـــدمســـت »
در باشگاه مدیتیشن، هدف ما تنها «آموختن مدیتیشن» نیست، بلکه زندگی کردن با حضور است. این مجموعه، پلی است میان علم و عرفان، میان روانشناسی مدرن و حکمت کهن. تمام آموزشها بر اساس سالها تجربهی شخصی و تحقیقات علمی بهروز طراحی شدهاند تا تو بتوانی نتیجه را نه در نظریه، بلکه در احساس و واقعیت زندگیات ببینی.
شاید بارها شنیده باشی که مدیتیشن باعث آرامش میشود،اما علم امروز ثابت کرده که تأثیرات آن بسیار فراتر از آرامش لحظهای است.در تحقیقات دانشگاه هاروارد مشخص شد که تنها ۸ هفته مدیتیشن منظم میتواند ضخامت قشر خاکستری مغز را افزایش دهد — بخشی که مسئول حافظه، تمرکز و احساس همدلی است.
دکتر اندرو هوبرمن، عصبشناس دانشگاه استنفورد، میگوید:
«مدیتیشن یکی از معدود ابزارهایی است که بدون دارو، میتواند مسیرهای عصبی مغز را بازسازی کند.»
مدیتیشن سیستم عصبی را از حالت جنگ و گریز (Sympathetic) به حالت آرامش و بازسازی (Parasympathetic) میبرد. نتیجه چیست؟ کاهش استرس، خواب عمیقتر، تمرکز بیشتر، روابط سالمتر و حتی افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن. اما چیزی که علم هنوز نمیتواند کامل توضیح دهد، آن حس درونی عمیقیست که پس از مدیتیشن تجربه میشود؛
حسی از یگانگی با هستی. احساسی که وقتی ذهن خاموش میشود، تو برای اولینبار خودِ واقعیات را میبینی — بینقاب، بینقشه، بیاضطراب.
در دنیایی که هر روز صدها دورهی مدیتیشن تبلیغ میشود، سؤال مهم این است:
چرا باشگاه مدیتیشن؟
پاسخ ساده است: چون اینجا مدیتیشن به سبک تقلیدی و تئوری آموزش داده نمیشود. اینجا تو وارد مسیری میشوی که به تجربهی واقعی ختم میشود، نه به حفظ کردن جملات.
باشگاه مدیتیشن در هفت سطح آموزشی–عملی طراحی شده است. در هر سطح، تو با یکی از ابعاد ذهن و آگاهی آشنا میشوی، و همان جلسه، آن را در عمل تجربه میکنی. از تنظیم تنفس و حضور در لحظه گرفته تا اتصال به انرژی خلاق درون، همه چیز مرحلهبهمرحله و عمیق طراحی شده است.
مزایای ویژهی باشگاه:
در واقع، باشگاه مدیتیشن ترکیبی است از یک دوره آموزشی، یک سفر درونی، و یک تجربهی جمعی برای افرادی که میخواهند آگاهتر زندگی کنند.
برای شروع این مسیر، هیچ پیشنیازی لازم نیست؛ نه تجربهی قبلی، نه آشنایی با مدیتیشن، نه حتی زمان زیاد. کافی است تصمیم بگیری چند دقیقه در روز را به خودت هدیه بدهی.
ثبتنام در باشگاه بسیار ساده است: ۱. وارد صفحهی ثبتنام میشوی. ۲. سطح اول باشگاه را انتخاب میکنی. ۳. بعد از پرداخت، بلافاصله به پنل کاربری اختصاصی خودت وارد میشوی.
در پنل، فایلهای صوتی مدیتیشن هدایتشده، ویدئوهای آموزشی، تمرینهای روزانه و توضیحات کامل قرار دارد. میتوانی هر جلسه را در هر زمان و هر مکان انجام دهی — فقط با هدفون و چند دقیقه سکوت.
سطح اول باشگاه، ورود به دنیای درونی توست. جایی که یاد میگیری ذهن را آرام، بدن را سبک و روح را آزاد کنی. در پایان همین سطح، اثرش را حس خواهی کرد: خواب آرامتر، خلقوخوی مهربانتر و تمرکز بالاتر در کار و زندگی.
تمام شرکتکنندگان پس از ثبتنام، به جلسات باشگاه مدیتیشن دسترسی پیدا میکنند. در این فضا، اعضا میتوانند تجربههای خود را به اشتراک بگذارند، سؤال بپرسند و با من و تیم آموزشی در ارتباط باشند.
پشتیبانی باشگاه بهصورت کامل فعال است — از راهنمایی در تمرینها گرفته تا کمک در تجربههای عمیقتر مدیتیشن. همچنین هر ماه، جلسهی زندهی پرسشوپاسخ برگزار میشود تا مسیر یادگیری تو ادامهدار باشد.
تمام محتوای صوتی و تصویری بهصورت دائمی در حساب کاربریات ذخیره میشود. یعنی هر زمان خواستی، حتی سالها بعد، میتوانی دوباره تمرینها را مرور و تکرار کنی.
هدف ما تنها آموزش نیست، بلکه همراهی در مسیر رشد آگاهی است. چون میدانیم که مدیتیشن فقط تمرین نیست، سفری است به سوی خودِ حقیقی.
جهان بیرون همیشه پر از صداست؛ اما پاسخ تمام سؤالات، در سکوت درون توست. مدیتیشن تو را به آن نقطهی مقدس میبرد؛ جایی که دیگر نیازی به جنگیدن با افکار نیست، چون میفهمی افکار تنها ابرهایی گذرا هستند و تو، آسمان وسیعی هستی که آنها در آن حرکت میکنند.
دکتر جو دیسپنزا میگوید:
«وقتی در سکوت فرو میروی و ذهن را آرام میکنی، در واقع در حال بازنویسی گذشتهی خود هستی.»
مدیتیشن راهی است برای بازگشت به حضور، به تعادل، به عشق. و باشگاه مدیتیشن، پلی است که این مسیر را برایت هموار میکند.
اگر در درونت میل به تغییر رو احساس میکنی همین الان قدم اول رو بردار.
به باشگاه مدیتیشن خوش آمدی — اینجا، سکوت فقط یک تمرین نیست... سکوت، زبان روح است. 🌿
نیاز به مشاوره قبل از خرید دوره دارید؟
شماره موبایل خود را در فرم زیر وارد کنید، همکاران ما در اولین فرصت با شما در تماس خواهند بود
نام و نام خانوادگی : * الزامی
شماره تماس : * الزامی
نظر شما درباره این مطلب
نام شما : * تکمیل شود
ایمیل شما :
نظر شما : * این قسمت نباید خالی باشد
نظرات کاربران ( 0 دیدگاه )
خانه
کلوپ اَبَراِنسان ها
دوره های پیشرفته
فروشگاه
Label
بزن بریم !