امروزه افراد زیادی را می بینم که از موفقیت خود ناامید شده اند؛ و کاملا بی امید به آینده ی خود می نگرند و آن رویا های شیرین را در افکار منفی خود دفن کرده اند؛ این ترس و اضطراب آن ها را تقریبا فلج کرده است؛ به طوری که حتی نمی توانند قدمی به سوی اهداف شان بر دارند. من هر روزه با این گونه افراد را در دنیای بیرون و به خصوص در فضای مجازی مواجه می شوم. آنها که مداوم از شرایط اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی کشورمان نالانند و همیشه از بی ثباتی اوضاع شکایت می کنند. نکته ی جالب در اینجاست که این افراد، بسیار خود را درگیر سیاست ها کرده و چشم امیدشان را به دولت ها دوخته اند تا آن ها شرایط پیشرفت را، برایشان فراهم سازند. اما در آخر، آنچه که نصیب شان می شود آشفتگی و ناهماهنگی بیشتر است. تمامی روز را، یا در فضای مجازی درحال شکایت از شرایط موجود هستند یا در تلوزیون درحال دیدن خبر های متفاوت و تخریب کننده! و این سبک زندگی آنها را دچار دلهره و ترس شدیدی از آینده کرده است. پس لازم دانستم که در این شرایط که همه ما بیشتر توجه مان را به اوضاع کشور و یا کشور های همسایه جلب کرده ایم و روز به روز بیشتر در باتلاق نا امیدی فرو می رویم، برایتان ازنادیا ندیم، شیر زن افغانی بگویم که از دل نابسامانی های یک جامعه به اوج موفقیت خودش رسیده است. شاید تعداد افرادی موفقی چون نادیا ندیم زیاد نباشد؛ زیرا افراد زیادی نیستند که در شرایط سخت، تنها بر موفقیت و پیشرفت خود متمرکز می شوند؛ تعداد زیادی نیستند که تنها بر خودشان تمرکز می کنند تا بر جامعه و اطرافیانشان! پس به همین دلیل است که تعداد اندکی به نتیجه میرسند.
نادیا ندیم دختر یک ژنرال افغانی بود که پدرش در جنگ با طالبان کشته شد؛ اما مادر نادیا زنی سر سخت بود. او به همراه دخترانش برای فرار از رژیم طالبان و زندگی بهتر از افغانستان مهاجرت کرد. آن ها بعد از سختی های فراوان در راه فرار به دانمارک درخواست پناهندگی دادند. آن ها را به البورگ شهری در شمال دانمارک انتقال دادند. حتما از شرایط وحشتناک فرار پناهندگی مطلع هستید؛ نادیا و خواهرانش در سنین کم تمام این شرایط را تجربه کردند! …نادیا در آنجا کمپی را دید که دخترانی در آن محل فوتبال بازی می کردند؛ نادیا قبلا فوتبال بازی کردن پدر و خواهرانش را در حوالی خانه دیده بود. اما با روی کار آمدن رزیم طالبان در سال 1996 زنان مجبور شدند در خانه بمانند و مجاز به انجام هیچ ورزشی نبودند. نادیا با دیدن بازی آن دختران که با هیجان زیادی فوتبال بازی می کردند شیفته بازی فوتبال شد. نادیا با اینکه 11 ساله بود با خود اندیشید که او نیز می تواند پیشرفت کند . او به جایی وارد شده بود که در آنجا جنگی نبود؛ آن ها مکانی داشتند که در آنجا می توانستند بدون ترس و دلهره بخوابند؛ آن ها در اردوگاه پناهندگان، دیگر نیاز نبود ندای کودک درون خود را خاموش کنند و بزرگسالانه رفتار کنند؛ وی حالا می توانست کودک باشد و با کودکان دیگر بازی کند. نادیا می گوید:« وقتی به آن ها نگاه میکردم که وضعیت زندگی آن ها آرام بود و شادمانانه زندگی می کردند، بسیار متعجب می شدم. برایم بسیار عجیب بود آن سبک از زندگی؛ پس تصمیم گرفتم من هم فوتبال بازی کنم.» آنچه که نادیا ندیم یازده ساله مشاهده می کرد، چشم انداز جدیدی از زندگی بود؛ او تصمیم گرفت طور دیگری به دنیا نگاه کند. اگر نادیا گذشته ی خود را رها نمی کرد، دوباره همان شرایط دردناک پیشین را تجربه میکرد؛ بسیارند پناهندگان زیادی از افغان ها که حتی در کشور دیگری هم زندگی خوبی را تجربه نمی کنند. اما چشم انداز جدیدی از دیدگاهی نو، که نادیا آن را برگزید، به او فرصت تغییر را داد؛ فرصت زندگی جدید…! او در تیم بی 52 البورگ فوتبال را آغاز کرد؛ با اینکه پروسه ادغام به راحتی صورت نگرفت اما باز هم او توانست در آن تیم استعداد خود را نشان دهد. او از سال 2000 در دانمارک زندگی می کرد. قوانین دانمارک اینگونه بود که در 18 سالگی، پناهندگان امکان این را داشتند که برای کسب شهروندی اقدام کنند. بنابراین نادیا ندیم در سال 2008 شهروندی دانمارک را به دست اورد. و در سال 2009 به تیم ملی دانمارک پیوست. نادیا در خاطرات خود می گوید که من اولین بار در 12 سالگی ام مدرسه را شناختم…!
نادیا پس از گذراندن یک دوره درخشان کاری در دنمارک، در ایالات متحده امریکا بازی کرد. او در آن جا به تیم خود، «Portland Thorns FC»، کمک کرد که بالاترین جایزه ای را دریافت کند که به بهترین تیم لیگ ملی زنان (NWSL) داده می شود. سپس نادیا به عضویت تیم فوتبال منچستر سیتی درآمد و در حال حاضر برای تیم پاریس سن ژرمن بازی می کند. در سال ۲۰۰۷، تیم فوتبال زنان دنمارک، مقام دوم را در جام قهرمانی فوتبال اروپا به دست آورد. ندیم در دنمارک مشهور شد و روزنامه «برلینگسکه» به او لقب دنمارکی سال را داد. در سال ۲۰۱۸ کتاب او به نام «سرگذشت من» منتشر شد. نادیا ندیم تنها یک بازیکن حرفه ای فوتبال نیست. او در حال حاضر در دانشگاه آرهوس به تحصیل در رشته جراحی زیبایی مشغول است و هرجا که می رود، کتاب های درسی اش را با خود به همراه می برد، حتی زمانی که باید چند ساعت در روز تمرین کند. او می گوید: «من همیشه فکر می کردم که برای خودم فوتبال بازی می کنم و عاشق این بازی هستم. اما می خواهم در زندگی تفاوت های بزرگتری ایجاد کنم. چون فکر می کنم، ظرفیت این را دارم که بتوانم به دیگران کمک کنم.» نادیا ندیم می گوید اینکه من اولین مهاجر هستم که توانست موفقیت در زمیته فوتبال بدست آورد، کمک بسیار شایانیست برای کودکان مهاجر و آواره که امید درونشان نیست. نادیا می گوید دوست دارم الگوی آن ها باشم. او می گوید همیشه در همه جا گفته ام صرف نظر از فرهنگ، مذهب و ملیت تان و حتی شرایطی که پشت سر گذاشتید اطمینان داشته باشید امکان موفقیت همواره وجود دارد. وی اظهار میکند که من این را تجربه کرده ام و با فعالیت ها و تلاش هایم آن را ثابت کرده ام. من هر روز که بیدار می شوم خدا را شکر میکنم. من سعی میکنم پیشرفت کنم، چیزهای جدید یاد بگیرم، شاد باشم، و در محاصره افراد مثبت قرار بگیرم .
آنچه که بسیار اهمیت دارد این است که او تلاش می کند؛ او به رویای های خود باور دارد و آن ها را دنبال می کند؛ در لحظه حال زندگی می کند؛ روی پیشرفت و موفقیتش تمرکز کرده و تمرین شکرگزاری را هر روز انجام می دهد .او خودش را در جمع افرادی قرار داده که به او انگیزه می دهند و برایش الهام بخش هستند.
رویای بزرگی را در سر بپرورانید؛ آن ها را خاموش نکنید و برای شان تلاش کنید؛ در جهت اهداف تان حرکت کنید؛ و بدانید موفقیت حتی در سخت ترین شرایط ممکن امکان پذیر است.
همه رویاهای ما می توانند به حقیقت تبدیل شوند، اگر شهامت دنبال کردن آنها را داشته باشیم.
همه رویاهای ما می توانند به حقیقت تبدیل شوند،
اگر شهامت دنبال کردن آنها را داشته باشیم.
والت دیزنی
ذات آدمی به گونه است که پس از مدتی ممکن است اهداف و خواسته های خود را فراموش کند؛ به اصطلاح انسان دم دمی مزاج است و اگر اهداف و خواسته های خود را مدام به خود یادآوری نکند، آن ها را به فراموشی می سپارد؛ بدون شک تاکنون برایتان رخ داده است که تصمیم گرفته اید از فردا مطلبی را بیاموزید یا برای مثال از اول هفته ورزش کنید؛ اما بعد از مدتی دیگر انگیزه ی قبل را برای عملی کردن آن هدف نداشته اید و به مرور ممکن است از مسیر هدف خود خارج شده باشید؛ برای اینکه انگیزه ی ما همانند روز های نخستین باشد، باید دائم خواسته و هدف خود را به خود یادآوری کنیم. تابلو انگیزشی راهکار مناسبی برای به یاد انداختن اهداف به خود و گرفتن انگیزه در مواقع نیاز است.
مقالات مشابه
زندگینامه مارک زاکربرگ – مارک زاکربرگ، جوانترین میلیاردر جهان، مؤسس و بنیانگذار بزرگترین شبک...
از زندگینامه زیگ زیگلار درس های زیادی را میتوان آموخت. برای بسیاری از افراد، باور اینکه زیگلار ...
باب پراکتور در کانادا متولد شد و از خود نامی برجای گذاشت که با شنیدنش واژه ی موفقیت در ذهنمان ت...
اپرا وینفری واژه ای است که با شنیدن آن محدودیت ها از بین میرود . دختری روستایی که پدر و مادر او...
خانه
کلوپ اَبَراِنسان ها
دوره های پیشرفته
فروشگاه
Label
بزن بریم !