منظور از خودشناسی چیست؟ چگونه میتوانیم خودمان را بشناسیم؟
منظور از خودشناسی چیست؟ چگونه میتوانیم خودمان را بشناسیم؟ کلید موفقیت، سعادت و سردرآوردن از آنچه در این جهان پر از تکاپو میگذرد، در «خودشناسی» نهفته است. خودشناسی میتواند پاسخی ساده به این پرسش باشد. چرا ما آدمها با هم فرق داریم؟ چرا در موقعیتهای گوناگون، عکسالعملهای متفاوتی از خودمان نشان میدهیم؟ چیزی که اکنون هستیم و شناختی که از خودمان داریم از کجا آمده و آیا این تمام ماجرا است؟ در مقاله پیش رو به نکتههایی مهم در مورد خودشناسی میپردازیم و به دنبال پاسخی برای این پرسشها میگردیم.
منظور از خودشناسی چیست ؟
آنتوان دو سنت اگزوپری
زمین، بیش از تمام کتابها به ما خودشناسی میآموزد. زیرا مقاومت را به ما نشان میدهد. انسان فقط در مبارزه است که خود را مییابد.
چگونه خود را بشناسیم؟
آدمهای مختلف، روشهای متفاوتی برای برخورد با ماجراهای زندگیشان دارند. منطور ازخودشناسی نیز همینطور است. برخی دوست دارند در ماجرای کشف خودشان تنها باشند و آرام و آهسته، غریبه درونشان را بشناسند. اما برخی دیگر ترجیح میدهند که از طریق آزمونهای علمی و مطالعه کتابهای روانشناسی به تعریفی آزموده شده از خودشان دست پیدا کنند. طرفدار هر کدام از این دو گروه که باشید به انتخابتان احترام میگذاریم اما به شما پیشنهاد میکنیم که مسیر میانه را در پیش بگیرید؛ یعنی هم با روشهای مخصوص به خودتان و هم با استفاده از روشهای علمی برای خودشناسی قدم بردارید.
نگاهی علمی به خودشناسی
منظور از خودشناسی چیست ؟ خودشناسی یک علم است. دانشمندان زیادی روی این بخش تلاش کردهاند و نتایج تحقیقاتشان را در دسترس مردم قرار دادند. «زیگموند فروید» یکی از آن دانشمندان است که سالهای زیادی روی خودشناسی و شخصیتشناسی تحقیق کرد. او ساختار اصلی شخصیت را به سه عنصر مشخص تقسیم کرده بود. این سه عنصر شامل: «نهاد»، «خود» و «فراخود» بودند. فروید بر این باور بود که روان هر فرد توسط این سه عنصر ناخودآگاه کنترل میشود. علاوه بر این، فروید معتقد بود که هر کدام از این اجزا تاثیر مشخصی روی یکدیگر دارند و شخصیت یک فرد از تاثیر آنها روی هم شکل میگیرد. فروید معتقد بود در صورتی که تعادل هر کدام از این سه بخش در روان فرد بر هم بخورد، نتیجه آن ایجاد اختلال در شخصیت او خواهد بود. بیایید نگاهی کوتاه به این سه بخش بیندازیم.
این بخش، ابتداییترین و غریزیترین عنصر در بین سه جز اصلی است. روی برآورده کردن خواستههای اولیه بشر مثل آب و غذا و … تاکید دارد. این بخش میخواهد به هر شکلی که شده خواستههایش را در اولین فرصت ممکن، برآورده کند. پیام پنهان «نهاد» این است: «من آن را میخواهم، بدون معطلی آن را به من بدهید!» وجود این بخش باعث ادامه حیات بشر شده است.
بخش دوم: خود
منظور از خودشناسی چیست؟ «خود» آن بخشی است که موانع و محدودیتهای رسیدن به خواسته را به ما نشان میدهد. به کمک این بخش است که ما عوامل بیرونی را هم در تصمیمگیریهای خودمان به حساب میآوریم. این بخش، نقش یک واسطه را میان خواستههای بیچون و چرای «نهاد» و واقعیت موجود بازی میکند و این دو را با هم آشتی میدهد. پیام پنهان «خود» این است: «من آن را میخواهم، اما چطور میتوانم با در نظر گرفتن واقعیتهای موجود به آن برسم؟». «خود» واقعگرا است و از تاثیر شرایط بیرونی بر خواستههای ما باخبر است.
بخش سوم: فراخود
این بخش به فرد کمک میکند تا اصول اخلاقی و آداب و ارزشهای اجتماعی را شناسایی کند و با در نظر گرفتن این ارزشها به خودآگاهی بیشتری برسد. جنبه دیگر «فراخود» این است که خواستههای ناگهانی و کنترل نشده «نهاد» را مدیریت میکند. اما این کار را به شیوه «خود» انجام نمیدهد. «خود» خواستههای «نهاد» را با یادآوری واقعیتهای موجود کنترل میکند. اما «فراخود» این کار را با ارائه مجموعهای از اخلاقیات و ارزشها انجام میدهند. پیام پنهان «فراخود» این است: «من آن را میخواهم، اما نه به این قیمت که آدم بدی باشم.»
از نظریه فروید میتوان در درک خصوصیات، صفتها و انگیزه انجام برخی رفتارها استفاده کرد. اما نمیتوان تمام پایههای خودشناسی را روی این سه بخش پیاده کرد. به همین دلیل، دانشمندان مدلهای دیگری هم برای شناخت شخصیت انسان ارائه دادند.
نظر بروسلی در مورد خودشناسی
بروس لی
همیشه خودت باش، خودت را ابراز کن و به خودت ایمان داشته باش؛ به دنبال شخصیتی موفق نباش که از آن تقلید کنی.
مدل پنج عاملی شخصیت
روش دیگری که علم روانشناسی برای منظور از خودشناسی به ما معرفی میکند «مدل پنج عاملی شخصیت» است. بر اساس این مدل، شخصیت، رفتار و روحیه افراد در پنج دسته از صفتهای زیربنایی طبقهبندی میشوند. هر کدام از این بخشها دو طیف مختلف دارند. در یک طرف این طیف، فرد تمام ویژگیهای آن بخش را در حد عالی دارد و در طیف انتهایی، قدرت این بخش کم و کمتر میشود. مثلا فردی که در ابتدای طیف «پذیرا بودن نسبت به تجربههای جدید» قرار دارد بسیار ماجراجو است. وقتی این فرد در انتهای این طیف قرار میگیرد، از تجربههای جدید استقبال نمیکند اما از روبهرو شدن با آنها خیلی هم بدش نمیآید. اگر بدانید در کجای این طیفها قرار میگیرید میتوانید اطلاعات ارزشمندی در مورد خودتان بهدست آوردید. این پنج مدل شامل بخشهای زیر میشوند:
پذیرا بودن نسبت به تجربههای جدید
چقدر خطرپذیر هستید؟ آیا تجربه ماجراهای جدید شما را پریشان میکنند یا از انجامشان لذت میبرید؟ اگر پاسختان مثبت است، پس شما نمره بالایی در این شاخص میگیرد. افراد قوی در این بخش معمولا کنجکاوتر و خلاق هستند. آنها از ماجراجویی لذت میبرند و معمولا خیلی زود حوصلهشان سر میرود. آنها انعطافپذیری بالایی دارند و میخواهند زندگیشان سرشار از چیزهای متنوع و غیرتکراری باشد.
وظیفهشناسی
افرادی که میزان وظیفهشناسی در آنها بالا است تمرکز بسیار زیادی روی اهدافشان دارند. آنها کارهایشان را از قبل برنامهریزی میکنند و در هر لحظه فقط روی یک کار تمرکز دارند. از طرف دیگر مدیریت خوبی روی احساسات و رفتارشان دارند. نکته جالب در مورد آنها این است که چون اهمیت زیادی به سلامتیشان میدهند طول عمر بیشتری هم دارند.
برون گرایی
برونگراها را به راحتی میتوان شناخت. آنها افرادی سرزنده و پرهیاهو هستند که انرژی زیادی دارند و خیلی راحت سر صحبت را با دیگران باز میکنند. افراد برونگرا وقتی در میان مردم باشند انرژی میگیرند. به همین دلیل، شرکت در جشنها و دورهمیهای اجتماعی را خیلی دوست دارند. آنها دوستان زیادی دارند و از هر فرصتی برای آشنایی با افراد جدید استفاده میکنند.
خوشایند بودن
آدمهایی که میزان خوشایندی آنها بالا است افرادی مهربان و صمیمی هستند و به همکاری کردن اهمیت زیادی میدهند. چنین افرادی نسبت به مشکلات دیگران حساس هستند و دوست دارند به دیگران کمک کنند. این بدان معنی است که آنها درد و ناراحتی دیگران را درک میکنند و برای برطرف شدن آن دست به کار میشوند.
نوروتیک بودن
این صفت میزان پایداری و ثبات احساسی شما را مشخص میکند. به عبارت دیگر نوروتیک بودن شاخصی است که نشان میدهد شما چقدر در برابر تنش، اضطراب و نگرانی، تعادل احساسی خود را حفظ میکنید. افراد نوروتیک، زندگی را یک چرخه اضطراب میبینند. آنها بیشتر از سایرین دچار نگرانی و دلهره میشوند و ممکن است خلق و خویشان با کمترین تحریکی دچار نوسان شود. مثلا ممکن است خیلی زود عصبانی یا خیلی زود خوشحال شوند. ناراحتی و احساس بد مدت زیادی با آنها همراه است. این سبک رفتار باعث میشود که آنها مستعد اضطراب و افسردگی باشند.
منظور از خودشناسی چیست ؟ بدون شک، روشهای علمی خودشناسی به این دو مورد محدود نمیشوند. مواردی مانند تیپ شخصیتی، تست شخصیتشناسی «کارل یونگ»، اینیاگرام و نمونههایی از این دست بسیار هستند.
مسیر بیانتهای خودشناسی
منظور از خودشناسی چیست؟ انسان، موجود پیچیدهای است. نه فروید، نه یونگ و نه حتی مدل پنج عاملی شخصیت نمیتوانند ادعا کنند که در خودشناسی به تکامل رسیدهاند و گفتههایشان شخصیت انسانها را آشکار میکنند. از طرفی، شخصیت یک فرد در طول زمان و در برخورد با انسانها و شرایط گوناگون دچار تغییر میشود. شاید بهترین راه این باشد که نقشمان را در این خودشناسی افزایش دهیم و سوال پرسیدن از خودمان را آغاز کنیم. من که هستم؟ چه میخواهم؟ چرا اینطور فکر و احساس میکنم؟ آیا باید تغییر کنم؟ آیا میخواهم که تغییر کنم؟ پاسخ تمام این پرسشها در وجود خودمان نهفته است. به قول «ولتر» این پرسشها هستند که اهمیت دارند نه پاسخها.
دیدگاهتان را بنویسید